English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8686 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
rules for forming plurals U قواعد جمع بندی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hund rules U قواعد هوند
fleming's rules U قواعد فلمینگ
selection rules U قواعد گزینش
commutation rules U قواعد جابجایی
rules U قواعد بازی
physically U با قواعد طبیعی
regvlarity U مطابقه با قواعد
precendence rules U قواعد تقدم
inference rule U قواعد استنتاج [منطق]
dialectically U مطابق قواعد منطق
phonetically U از روی قواعد صدا
rules of football U قوانین یا قواعد فوتبال
formats U قواعد دستورات زمان اسمبلی
geometrize U از روی قواعد هندسی کارکردن
geometrize U با قواعد هندسی درست کردن
format U قواعد دقیق دستورات و آرگومان ها
format U قواعد دستورات زمان اسمبلی
transformation rule U قواعد استنتاج [منطق] [ریاضی]
formats U قواعد دقیق دستورات و آرگومان ها
rule of inference, U قواعد استنتاج [منطق] [ریاضی]
illegal U دستور برنامهای که در قواعد زیان نباشد
grammatical U صرف و نحوی مطابق قواعد دستور
lawmerchant U قواعد واصول قدیم معاملات بازرگانی
disassemble U ارسال دستورات کد ماشین به قواعد اسمبلی
syntactic U طبق قواعد صرف ونحوی ترکیبی
syntactical U طبق قواعد صرف ونحوی ترکیبی
pedantry or pedantism U پیروی ازعلم کتابی یا قواعد نظری
Pay attention to the house rules [hazard statements] . U توجه بکنید به قواعد جایگاه [اظهارات خطر] .
extend U روش انعط اف پذیر تر برای بیان قواعد زبان
grammatical error U استفاده نادرست از قواعد زمان برنامه نویسی کامپیوتر
double standard U قواعد تبعیض امیز وسخت گیرمخصوصا نسبت بجنس زن
extends U روش انعط اف پذیر تر برای بیان قواعد زبان
IMA U سازمان تخصصی که حاوی موضوعاتی مثل قواعد زبان
extending U روش انعط اف پذیر تر برای بیان قواعد زبان
propriety U قواعد متداول ومرسوم رفتارواداب سخن مراعات اداب نزاکت
illegal U دستور یا فرآیندی که پروتکل سیستم کامپیوتری یا قواعد زبان را دنبال نمیکند
inference U مجموعه قواعد در سیستم خبره برای کاهش اهداف یا نتایج داده
inferences U مجموعه قواعد در سیستم خبره برای کاهش اهداف یا نتایج داده
evaluation rating U درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
infix notation U روش قواعد برنامه نویسی کامپیوتر که عملگرها درون عملوندها هستند مثل D-C یا x+y
formatter U سخت تافزار یا نرم افزاری که متن را طبق قواعد مشخصی مرتب میکند
biotechnology U ان قسمت از مباحث فنی که مربوط به اعمال قواعد زیست شناسی درانسان وماشین الات است
word warp U فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
rating U طبقه بندی کردن درجه بندی
carpet classification U طبقه بندی [درجه بندی] فرش
ratings U طبقه بندی کردن درجه بندی
protocols U ارتباطی بین واحدهادرایستگاههای کاری مختلف که قواعد و فرمت هایی را برای مبادله پیام ها تعریف میکند
protocol U ارتباطی بین واحدهادرایستگاههای کاری مختلف که قواعد و فرمت هایی را برای مبادله پیام ها تعریف میکند
military testament U وصیتنامه فرد نظامی در جبهه جنگ که مشمول قواعد وصیتنامههای عادی نمیباشد و بدون رعایت تشریفات قانونی معتبراست
telescopic U دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
packaging U ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
information U داده پردازش شده و مرتب شده برای تامین قواعد با معنی
phrenologically U ازروی علم براهین جمجمه موافق قواعد این علم
defense classification U طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
wording U جمله بندی کلمه بندی
classifications U طبقه بندی رده بندی
classification U طبقه بندی رده بندی
lineament U طرح بندی صورت بندی
lineaments U طرح بندی صورت بندی
laggin U اب بندی کردن اب بندی ناوها
restatement of the law U مجموعه قواعد حقوقی مجموعه اخرین تفسیرهای ارائه شده برای قوانین
regrade U تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
downgrades U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
gift wrap U بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
technocracy U حکومت دارندگان حکومت تکنوکراسی سیستمی که زمامداران در ان از میان کارشناسان و دانشمندان انتخاب می شوند و امورجاریه را از طریق فنی و برمبنای قواعد فیزیکی لایتغیراداره می کنند
technocracies U حکومت دارندگان حکومت تکنوکراسی سیستمی که زمامداران در ان از میان کارشناسان و دانشمندان انتخاب می شوند و امورجاریه را از طریق فنی و برمبنای قواعد فیزیکی لایتغیراداره می کنند
line astern U صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
declassification U از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
security classification U طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
black designation U علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
transparently U نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
transparent U نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
grade U درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
groups U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades U درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grade U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
insulation testing apparatus U دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
contiguous zone U منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
unitized load U بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده
approach formation U صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
army class manager activity U سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
classification U طبقه بندی کردن طبقه بندی
classifications U طبقه بندی کردن طبقه بندی
phasing U مرحله بندی مرحله بندی عملیات
black concept U علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
phased attack U تک مرحله بندی شده حمله مرحله بندی شده
snacks U ته بندی
snack U ته بندی
humidity insulation U اب بندی
queing U صف بندی
striation U خط بندی
patching U سر هم بندی
trimerous U سه بندی
taping U ته بندی
queuing U صف بندی
waterproofing U اب بندی
sealing off U اب بندی
lapping U اب بندی
neuration U رگ بندی
nailed up U سر هم بندی
mud sill U ته بندی
vanation U رگ بندی
alignments U صف بندی
hermetic sealing U اب بندی
funicular U بندی
articular U بندی
humidity insulation U نم بندی
funiculars U بندی
laced U بندی
seals U اب بندی
seal U اب بندی
commisural U بندی
alignment U صف بندی
commissural U بندی
dunnage U بسته بندی
earing U خوشه بندی
rootage U ریشه بندی
ring clossure U حلقه بندی
paging U صفحه بندی
classification chart U نموداررده بندی
package U عدل بندی
rhyme scheme U قافیه بندی
package U بسته بندی
packaged U عدل بندی
sealings U بتونه اب بندی
grades U درجه بندی
sealing screw U پیچ اب بندی
caulk U اب بندی کردن
sealing liquid U مایع اب بندی
grade U درجه بندی
sealing joint U اتصال اب بندی
seal bars U میلههای اب بندی
dentition U دندان بندی
cerebral localization U منطقه بندی مخ
scheme of colour U رنگ بندی
scheduling queue U صف زمان بندی
cingulate U کمر بندی
dimensioning U کادر بندی
reticulation U شبکه بندی
queuing theory U نظریه صف بندی
premunition U پیش بندی
calibration U زینه بندی
totalization U جمع بندی
pluralization U جمع بندی
calibration U درجه بندی
electrical insulation U برق بندی
botchery U سرهم بندی
bone setting U شکسته بندی
factorization U عامل بندی
taxonomy U طبقه بندی
packaged U بسته بندی
packages U عدل بندی
eaves flashing U اب بندی لب بند
packages U بسته بندی
rank U رتبه بندی
regimentalation U گروه بندی
ranked U رتبه بندی
ranks U رتبه بندی
taxonomies U طبقه بندی
fasciate U کمر بندی
segmentation U قطعه بندی
vernation U برگ بندی
to make a muddle of U سر هم بندی کردن
to make a mess of U سر هم بندی کردن
terracing U تراس بندی
tariff classification U تعرفه بندی
tabulation U جدول بندی
systemization U طبقه بندی
underpins U پی بندی کردن
syllabification U هجا بندی
syllabicity U هجا بندی
syllabication U هجا بندی
summation U جمع بندی
to mull a mull of U سر هم بندی کردن
to nails up U سر هم بندی کردن
to pin up U بی بندی کردن
venation U رگه بندی
typification U طبقه بندی
typification U سنخ بندی
triangulation U مثلث بندی
sealing U اب بندی کردن
partitioning U جزء بندی
triangularization U مثلث بندی
trelliswork U داربست بندی
toe protection U پاشنه بندی
to take a snack U ته بندی کردن
subsumption U رده بندی
columniation U ستون بندی
gambled U شرط بندی
couponing U کوپن بندی
gambles U شرط بندی
skelton U استخوان بندی
single sling U باربردار یک بندی
shuttering U تخته بندی
shoring U شمع بندی
Recent search history Forum search
2New Format
1A hero can affect on the people.
1ترجمه ی stirling numberبه انگلیسی؟
3service times
1 facing man power issue if some day my rigger will be free I provide you, project in on going and I send rigger to Jalalabad and Kundoz I am also
1• What is Data Preparation. That is the diffrents between the Dimensional modeling and third-normal-form (3NF) modeling? Answer 6 - The data presentation area is where data is organized, stored, and m
2کلمه با جمله چه فرقی دارد
1I want to add a meaning, but it doesn't fuction!
2Research approaches are often considered to fall into one of two mutually exclusive categories.
0بسته بندی اجناس صادراتی به چه صورت خواهد بود؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com